English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (773 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
perhaps so U شاید چنین باشد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
wellŠsuppose it is so U خوب فرض کنیم چنین باشد فرضا چنین باشد
be it so U چنین باشد
beit so U چنین باشد
cruelty U عقلا" قابل پیش بینی باشد . این چنین رفتاری معمولا" باعث صدورحکم طلاق میشود
methought U چنین بنظرم میرسد چنین می نماید
haply U شاید
belike U شاید
maybe U شاید
mayhap U شاید
like U شاید
perhaps U شاید
may U شاید
poss U شاید
possibly U شاید
feckly U شاید
peradventure U شاید
probably U شاید
liked U شاید
perchance U شاید
lest U شاید
likes U شاید
even perhaps U حتی شاید
She may be right at that . U شاید هم حق با اوباشد
perhaps you have seen it U شاید انرادیده باشید
meetly U چنانکه باید و شاید
you have perhaps seen it U شاید انرا دیده باشید
May be I can interest you in this issue . U شاید بتوانم علاقه شما را به این مطلب جلب نمایم
bear U تا شاید در مدت اجل بتواند همان کالا را به قیمت ارزانتر بخرد
bears U تا شاید در مدت اجل بتواند همان کالا را به قیمت ارزانتر بخرد
a closed mouth catches no flies <proverb> U تا مرد سخن نگفته باشد عیب و هنرش نهفته باشد
moored mine U مینی که باسیم یا طناب به محل اتصال خود وصل شده باشد یا در اب معلق باشد
such U چنین
sic U چنین
like this U چنین
thus U چنین
i express my regret for it U که چنین شد
likewise U چنین
such U یک چنین
so U چنین
it happened thaf U چنین
hottest U شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
hot U شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
hotter U شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
such and such U چنین و چنان
who said so? U که چنین حرفی زد
amen U چنین باد
i imagine he is my friend U چنین می پندارم
i was given to understand U چنین فهمیدم
there is a rumour that U چنین میگویند که
exactly U چنین است
so said darius U چنین گفت ....
the report goes U چنین گویند
be it so U چنین باد
methinks U چنین مینماید
beit so U چنین باد
secus U نه این چنین
escutcheon U سپری که دارای نشانهای نجابت خانوادگی باشد صفحهای که روی ان اسم چیزی نقش شده باشد سپرارم دار
owenism U اصول عقاید رابرت اون کارخانه دار انگلیس در قرن 91 که شاید بتوان منشاء سوسیالیزم نوینش دانست
it follows that..... U چنین برمی اید که ....
semble U چنین به نظر می رسد
Fate had so decreed . I t was so destined . U قسمت چنین بود
in that case U حال که چنین است
it look as if U چنین مینماید که گویی
what [some] people would call [may call] <adj.> U که چنین نامیده شده
is it not U ایا چنین نیست
meseems U چنین بنظرم میرسد
so-called U که چنین نامیده شده
that is not the case U مطلب چنین نیست
so called U که چنین نامیده شده
i express my regret for it U پوزش میخواهم که چنین شد
methinks U بنظرم چنین میرسد
hotbeds U بستر خاکی چمن که در اثر تخمیر ویابوسیله دیگری گرم شده باشد محل یا محیطی که دران رویش وپیشرفت سریع باشد
hotbed U بستر خاکی چمن که در اثر تخمیر ویابوسیله دیگری گرم شده باشد محل یا محیطی که دران رویش وپیشرفت سریع باشد
so and so U اینکار وانکار چنین وچنان
so-and-so U اینکار وانکار چنین وچنان
it promisews to be easy U چنین مینماید که اسان است
i had never seen such a book U من هرگز چنین کتابی ندیده ام
scilicet U از این چنین استنباط میشود.....
ex-directory U شخصی که چنین شمارهای را دارد
so to speak U اگربتوان چنین چیزی گفت
such being the case U حال که چنین است دراینصورت
Never! Not at all !! By no means !There is no such thing at all . Nothing of the sort. Nothing doing. U ابدا"چنین چیزی نیست
But fate decreed otherwise. U اما قسمت چنین بود .
is that so? U ایا وا قعا چنین است
a dead language <idiom> U زبان مرده و منقرض شده [زبانی که دیگر آموزش داده نمی شود اما شاید برخی از کارشناسان از آن استفاده کنند.]
imperfect competition U حالتی است که در بازار عرضه بیش از یک فروشنده وجود نداشته باشد ووی بتواند روی قیمت کالای خود کنترل داشته باشد
he pretended to be asleep U چنین وانمود کرد که خواب است
coloratura U خوانندهای که همراه چنین آهنگی میخواند
coloraturas U خوانندهای که همراه چنین آهنگی میخواند
Such a thing does not exist at all . U چنین چیزی اصلا" وجود ندارد
so to peaking U اگر بتوان چنین چیزی گفت
dedication U قصدایجاد چنین تاسیسی استنباط گردد
dedications U قصدایجاد چنین تاسیسی استنباط گردد
The story goes that … U آورده اند که (چنین روایت کنند )…
I never saw anything like it. U من تا اکنون هرگز چنین چیزی را ندیده ام.
Not on your life ! U هرگز توعمرم ( چنین کاری نخواهم کرد) !
It was inappropriate to make such a remark . U مناسبت نداشت چنین مطلبی اظهار گردد
No such a thing has been stipulated in the contract. U درقرارداد چنین چیزی قید نشده است
open back U [نوعی فرش تخت باف که پود آن از پشت فرش کاملا مشخص باشد و بصورت حلقوی اطراف تار را در بر گرفته باشد.]
sic U علامت چاپی بمعنی عمدا چنین نوشته شده
sickest U علامت چاپی بمعنی عمدا چنین نوشته شده برانگیختن
sick U علامت چاپی بمعنی عمدا چنین نوشته شده برانگیختن
lapheld U کامپیوتر سبکی که قابل حمل باشد ولی نه آن قدر کوچک که به صورت جیبی باشد معمولا حاوی صفحه نمایش صفحه کلید و درایو دیسک است
laptop U کامپیوتر سبکی که قابل حمل باشد ولی نه آن قدر کوچک که به صورت جیبی باشد معمولا حاوی صفحه نمایش صفحه کلید و درایو دیسک است
the big three U ترومن و استالین وهم چنین به انگلستان امریکا و شوروی اطلاق میشود
to take action to prevent [stop] such practices U اقدام کردن برای اینکه از چنین شیوه هایی جلوگیری شود
The law prescribes a prison sentence of at least five years for such an offence. U قانون کم کمش پنج سال حکم زندان برای چنین جرمی تجویزمی کند.
Zel-i Sultan vase U طرح گلدان ظل السلطان [این طرح بصورت تکراری و قرینه شامل یک گلدان و دسته های گل می باشد و مربوط به زمان سلطنت قاجار می باشد.]
karachoph design U لچک ترنج کاراچف [این طرح مربوط به همین شهر در جنوب تفلیس منطقه قفقاز می باشد که در آن ترنج بزرگ و هشت وجهی با چهار مربع در دو طرف آن می باشد و قدمت آن بیش از صد سال است.]
this day six months U شش ماه بعد در چنین روزی جهت بیان امر غیر قابل وقوع بکار می رود
imperialism U استعمار طلبی سیاست مبتنی بر توسعه یک کشور تا حد یک امپراطوری ویا حفظ چنین قلمرویی درصورت وجود
immunity U به طوری که توقیف و اعمال مجازات درمورد چنین ماموری ممکن نیست مگر به وسیله تحویل دادنش به دولت متبوع وی
charges U عهده وتعهد و الزامی که بر شخص باشد حقی که در مورد ملکی وجود داشته باشد خطابهای که رئیس محکمه پس از ختم دادرسی خطاب به هیات منصفه ایراد و ضمن خلاصه کردن شهادتهای داده شده مسائل قانونی لازم را برای ایشان تشریح میکند
charge U عهده وتعهد و الزامی که بر شخص باشد حقی که در مورد ملکی وجود داشته باشد خطابهای که رئیس محکمه پس از ختم دادرسی خطاب به هیات منصفه ایراد و ضمن خلاصه کردن شهادتهای داده شده مسائل قانونی لازم را برای ایشان تشریح میکند
rool crush U اثر تاخوردگی [فرش هایی که درست عدل بندی نشده و یا مدت طولانی بصورت چهارلا در انبار باشد پس از مفروش شدن در زمین برآمدگی هایی در محل تا دارد که اگر به شکستگی منجر نشده باشد پس از مدتی اصلاح می شود.]
This was the one time he did such a thing and it proved to have fateful consequences. U این تنها باری بود که او دست به چنین کاری زد و نتیجه اش فاجعه انگیز بود.
If so, you've only yourself to blame. U اگر چنین است، پس فقط تقصیر خودت است.
cobb doglas production function U ر کار بتوان کشش تولید نسبت به عامل سرمایه . اگرحاصلجمع کششهای فوق برابر 1 باشد تابع تولیدهمگن درجه 1 و مجموعه عوامل سرمایه و کار ثابت است و اگر بزرگتراز 1 باشدبازده کل صعودی و اگرکوچکتراز 1 باشد بازده کل نزولی است
if so U اگر هست اگر چنین است
shaggy ugs U فرش های با پرز بلند [این گونه فرش علاوه بر داشتن پرز بلند در سطح فرش، دارای مقداری پرز در پشت فرش نیز می باشد و در مناطق سردسیر بافته می شود تا گرم بوده و عایق سرما در کف اتاق باشد.]
object code U خروجی یک کامپایلر یا اسمبلرکه خود کد ماشینی قابل اجرابوده یا برای پردازش بیشتربه منظور تولید چنین کدی مناسب است کد مقصود برنامه مقصود
denials U تابع منط قی که نتیجه آن نادرست است وقتی همه ورودی ها درست باشد و درست است اگر ورودی نادرست باشد
denial U تابع منط قی که نتیجه آن نادرست است وقتی همه ورودی ها درست باشد و درست است اگر ورودی نادرست باشد
bill of rights U منظور هرسندی است که در ان از حقوق و ازادیهای فردی و اجتماعی سخن به میان اید و معمولااین چنین سندی بعد ازانقلابات بزرگ و یا تغییررژیم و یا تغییر قانون اساسی وجود پیدا میکند
adders U مدار جمع دودویی که جمع دو ورودی را حساب میکند و خروجی وام گرفته را هم نشان میدهد ولی چنین ورودی ای را نمیپذیرد
adder U مدار جمع دودویی که جمع دو ورودی را حساب میکند و خروجی وام گرفته را هم نشان میدهد ولی چنین ورودی ای را نمیپذیرد
armistise U متارکه جنگ عبارت است از توقف عملیات جنگی با موافقت طرفین محاربه اتش بس ممکن است کامل یعنی شامل کلیه عملیات جنگی و در جمیع میدانهای نبرد باشد و نیز ممکن است محلی یعنی فقط مربوط به قسمت معینی از میدان جنگ وبه مدت محدود باشد
gini coefficient U شاخص نابرابری درامد که از منحنی لورنز بدست می ایددرصورتیکه توزیع درامدکاملا برابر باشد این ضریب مساوی صفر ودرصورتیکه توزیع درامد کاملا نابرابرباشد این ضریب مساوی 1است هرچه این ضریب کوچک باشد توزیع درامد عادلانه تراست
tacit collusion U حالتی که قیمت کالاهای دو کمپانی رقیب دران واحد بالا رود حتی درحالتی که چنین تبانی یی عملا" صورت نگرفته باشددادگاه ممکن است با توجه به قرینه بالا رفتن قیمت اقدامات بازدارنده را با قائل شدن به وجود ان معمول دارد
incomplete flower U کم باشد
Benedictine U باشد
admissibleness U باشد
at the owner's risk U باشد
admissibly U باشد
reflexively U باشد
some one or other U هر کس باشد
custom's declaration U باشد
any old thing U هر چه باشد
Benedictines U باشد
let it be U بگذارید باشد
let it remain as it is U بگذارید باشد
whoso U هر شخصی که باشد
at most U خیلی باشد
stet U بگذارید باشد
keep your peck up U دل داشته باشد
quantum sufficit U چندان که بس باشد
if he be U اگر او باشد
whosoever U هر شخصی که باشد
hydroxide U داشته باشد
coute que coute U بهربهاکه باشد
whencesoever U از هرجا که باشد
worksheet U ی داشته باشد
over crowding U بیشتر باشد
if any U اگر باشد
medially U چنانکه درمیان باشد
caryatid U ستونی که مجسمه زن باشد
meetly U چنانکه در خور باشد
May his soull live in peace. U روحش شاد باشد
You neednt worry . Dont bother your head. U خیالت راحت باشد
steady as you go U راه ثابت باشد
Keep your mind on your work. U حواست بکارت باشد
at f. U منتهی خیلی باشد
brilliantly U چنانکه برجسته باشد
inviolably U چنانکه سزاوارحرمت باشد
library edition U چاپی که درخودکتابخانه باشد
He is not dead by any chance , is he ? U نکند مرده باشد ؟
if need be U اگر لازم باشد
at all events U بهر وسیله که باشد
as the case may be U تاچه مورد باشد
riparian U حریم رودخانه و ان چه که در ان باشد
kentish fire U که نشانه نفاق ..باشد
shell back U دریانوردی که از خط استواگذشته باشد
strays U که متوقف نشده باشد
straying U که متوقف نشده باشد
stray U که متوقف نشده باشد
pitfully U چنانکه سزاوارنکوهش باشد
flocculence U یا دسته پشم باشد
rain or shine چه باران باشد چه آفتاب
by all means U بهر قیمت که باشد
at any price U بهر قسمت که باشد
he must have gone U باید رفته باشد
he wished to be private U می خواست در خلوت باشد
layers U ل تصحیح خطا باشد
culpably U چنانکه سزاوارسرزنش باشد
if any U اگر داشته باشد
if i find an opportunity U اگر مجالی باشد
if necessary U اگر لازم باشد
layer U ل تصحیح خطا باشد
well and good U باشد چه ضرر دارد
theonomy U کشوری که خداپادشاه ان باشد
Mind the step! U حواست به پله باشد!
Mark my words . Remember what I told you . U یادت باشد چه گفتم
i girder U تیری که بشکل ) باشد
out of range U که خارج از حد سیستم باشد
i beam or i beam U تیری که به شکل ) باشد
how difficult soever it may be U هر قدر سخت باشد
HTTPD U تصدیق و جستجو باشد
shepherdesses U شبان کلیسا که زن باشد
shepherdess U شبان کلیسا که زن باشد
pterygium U گلبرگی که مانندبال باشد
Recent search history Forum search
1معنی لغت overfit
1 if there's any justice
1Vintage style
1ایا جمله من درست است؟How has changed … how he grew the last time I saw he .How he more lovely than after…how is lovely… how is…
1set the record straight
1چیزی که عوض داره گله نداره
1ICR
1chand sabaei is correct or chand sabahi
1Evolution
1pedal pamping
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com